من گیر کردم رو تو!

ساخت وبلاگ
من هیچوقت نشد یه چیزی که تو دلم بمونه و برنگردم سراغش .. چه خوب خوبش ، چه بد بدش .. مث کلاس سوم ابتدایی که 500 تومن قرض دادم و دختره فکر کرد زرنگه که پولمو نمیده ، شیش ماه با خودم گفتم ولش کن آخه 500 تومن ارزششو داره بری بهش بگی ؟ دیدم نمیشه دلم پولمو نمیخواد ولی حال خوبمو چرا .. دلم حال خوبمو میخواد .. رفتم ، گفت نمیدم .. موندم تا سال بعدش ، گفتم آخه 500 تومن ارزششو داره دوباره بری بگی ؟ پول کم نداری که .. دلم گفت حال خوب کم دارم اما .. سو استفاده میشد ازم و من ضعیف بودنو دوس نداشتم .. رفتم روز اول مهر زدم تو گوشش ، یه 500 تومنی پاره ی دیگه هم پرت کردم سمت مقنعش و گفتم پولمو نمیخوام گدا خانوم ولی دلم خنک شد .. بعد دستامو فرو کردم تو جیب سارافون آبی مدرسم و رفتم تو صف وایسادم .. مث آیدا که تو دلم موند یه بار واسه خاطر خودم بیاد سمتم ، نه وقتی که کارم داره .. هی گفتم بابا ولش کن به جهنم رفیق میخوای چیکار ؟ کمکش کن در راه خدا و اینا .. دیدم نمیشه حالم خوش نیس اینجوری .. داشت سو استفاده میشد ازم و من ضعیف بودنو دوس نداشتم .. زدم از همه جا بلاکش کردم .. میفهمید ، میدونستم ، لجش میگرفت و میدونستم ولی دلم خنک شد .. حال خوبم برگشت ..
یه روز صبح بلند شدم و دیدم چقد تنم کوفتس ، دیگه وقتشه این پنجره ی ویروسی رو ببندم .. وقتشه کم بیارم .. رفتم از اینجا .. خاطره هامو مچاله کردم ، سعیدو ورداشتم و بردم بردم سر دادمشون وسط خطای دفتر روزنوشتام .. نشد .. مینوشتم ولی حالم خوش نبود .. به سعید گفتم نه حالم خوش نمیشه دیگه با نوشتن .. رفتم اینستاگرام .. هرچی زور زدم دیدم این قرتی بازیا وصله ی تن ما نیس .. قاطی ملیکا تهامی و ممل لمینت و قشنگش بودن قواره ی تن من نیس .. اینجا فقط دماغ که بشه 2 گرم مهم میشی ، تا پس فردا هم که بنویسی نه تو خالی میشی نه کسی میفهمه .. حالم خوش نشد .. وا داده بودم و ضعیف بودن عادت من نبود .. برگشتم دنبال حال خودم .. برگشتم اینجا .. سلام به خودم و خونه ی خودم ! سلام به این شروع دوباره ! سلام به اون 35 نفر که از 98 نفر موندن و حالا شدن 29 نفر .. سلام حال خوب !
تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !...
ما را در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jighe-soorati2016 بازدید : 225 تاريخ : شنبه 30 بهمن 1395 ساعت: 0:43