تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !

متن مرتبط با «این داستان تو سوز داره» در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! نوشته شده است

چه محصولی برای فروشگاه اینترنتی مناسب است ؟

  • روزانه در کشور بیش از 20 سایت فروشگاه,ی شروع به کار میکنند که هر کدام با این هدف وارد این کسب و کار شده اند که فروش اینترنتی, داشته باشند. خیلی از وبسایت ها دوام نمی آورند و به دلیل توقع بیجایی که از فروش سریع در اینترنت دارند از این فضا دلسرد میشوند و تقریبا با مدیریت یک فروشگاه اینترنتی خداحافظی میک, ...ادامه مطلب

  • با تو عاشقی کنم یا زندگی ؟!

  • درست شیش سال پیش میون تند تند تپیدنای قلبمون که صداش داشت دنیا رو ورمیداشت ، یواشکی از راه خیلی خیلی دور بهم گفتیم که دل به دل هم میدیم .. هر چند که بعدها به صدای بلند و پیش همه گفتیم که بله ! ما دل به دل هم و کنار همه که خوشبختیم ، که رنگ میگیره جونمون .. اما هیچی مزه ی اون بله ی یواشکی در گوشی من به توی خجالتی سر به زیر نا بلدو نمیده .. تموم روزای بعد ، به قول آروم و یواشکی ای که خیلی قبلتر توی ,عاشقی,زندگی ...ادامه مطلب

  • این داستان ، ترس

  • سعید که برگشت ، گفت امروز دو تا سرباز خودشونو کشتن .. توی میدون صنعت یه زن خودکشی کرده و منم اضافه کردم یه پسر 11 ساله رو دزدیدن و با ضربه های متعدد چاقو که عمدتا به سر و صورت و چشماش خورده ، کشتنش .. بعد ؟ حال خوبی نبود .. این اتفاق ها دیگه سالی یه بار و قرنی یکبار نیستن .. اونقدر زیادن که تاریخ براشون دیگه وقت صرف نمیکنه و توی خودش ذخیرشون نمیکنه و ما فراموشکار شدیم نسبت بهشون .. فراموشکار شدیم ,داستان ...ادامه مطلب

  • من یه دیوونم که دیوونگیشو دوس داره ..

  • موسیقی .. ذهن .. دو چیز عجیب در دنیا .. موسیقی ای مربوط به شش سال پیش را پلی میکنم و همینطور که لای در بالکن ایستاده ام و گرما و رطوبت آن بیرون میخورد توی صورتم ، چشم هایم را میبندم و دختری میشوم که سرش را به شیشه ی سرد آژانس چسبانده و هشت ترین شب های پاییزی را به تو فکر میکند و موهایش از زیر مقنعه سر میخورند و بیرون از شیشه در هم میپیچند .. درست مثل تو در ذهن من وسط هشت ترین شب های پاییزی نوجوانی ام ..,دیوونم,دیوونگیشو ...ادامه مطلب

  • من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت ..

  • این روزها سرمان از همیشه شلوغ تر است .. صبح هر دو با هم بلند میشویم و به سمت محل کارمان که خودمان راهش انداخته ایم رانندگی میکنیم و تا شب هم همانجاییم و شانه به شانه ی هم تلاش میکنیم و یاد میگیریم و ضعف هایمان را از بین میبریم .. این لا به لا باید هی شیفت هایمان را بالا و پایین کنیم و" تو زودتر بی, ...ادامه مطلب

  • میترسم از اینجا بری و خونه برمبه ..

  • همه ی زن های دنیا باید کسی را داشته باشند که اگر یک روز بگویند دلم یک غذای پر پنیر میخواهد ، یک پیتزای پر پنیری لازانیایی چیزی ، در جوابش بشنوند " امشب ببرمت پیتزا بخوریم ؟ جاشو انتخاب کن " .. کسی که صبح های امتحان داشتنت نگوید خودت ماشین داری برو دیگر ، صبح بلند شود از خوابش بزند و تو را ببرد و ت, ...ادامه مطلب

  • نه تو نمیتونی !

  • امروز که بچه ها داشتند کنفرانس میدادند و داشتم تند و تند نمره میدادم بهشان و خب از روی تحقیقشان میخواندند و این آیا یعنی ارائه؟ و بعد من نمره کم میدادم بهشان و غر میزدند و هی پایشان را میکردند توی یک کفش که خانوم یه نیم نمره خب اضافه کن و من هم نمی, ...ادامه مطلب

  • تولدم هم مبارک !

  • امروز بیست و یک ساله شدم .. حالا توی بیست و یکسالگی دو تا تار موی سفید لای چتری هایم پیدا کرده ام ، اولی را که سعید بین موهایم پیدا کرد جیغ جیغ کردم و از دستش گرفتم و کمی نگاهش کردم ، خوب لمسش کردم ، بعد کمی چانه ام لرزید از این گذر زمان و بعد با وسواس دادمش به سعید که جاسازش کند توی جیب پیراهنم ،, ...ادامه مطلب

  • تو بخوان هیییس پسرها هم فریاد نمیزنند ..

  • مامان را امسال مدیر مدرسه کرده اند .. مدرسه که نه ، دیوانه خانه ایست .. دیوانه خانه ای که شامل معلمی میشود که دزد است و سالهاست دزدی میکند .. شامل خانواده هایی که وقتی دو تا بچه به هم برخورد میکنند و سر یکی میخورد به دهن دیگری و دندانش را میشکند ، خانواده ی بچه ی دندان شکسته عصری میروند کلانتری از ی, ...ادامه مطلب

  • من گیر کردم رو تو!

  • من هیچوقت نشد یه چیزی که تو دلم بمونه و برنگردم سراغش .. چه خوب خوبش ، چه بد بدش .. مث کلاس سوم ابتدایی که 500 تومن قرض دادم و دختره فکر کرد زرنگه که پولمو نمیده ، شیش ماه با خودم گفتم ولش کن آخه 500 تومن ارزششو داره بری بهش بگی ؟ دیدم نمیشه دلم پولمو نمیخواد ولی حال خوبمو چرا .. دلم حال خوبمو میخواد .. رفتم ، گفت نمیدم .. موندم تا سال بعدش ، گفتم آخه 500 تومن ارزششو داره دوباره بری بگی ؟ پول کم نداری که .. دلم گفت حال خوب کم دارم اما .. سو استفاده میشد ازم و من ضعیف بودنو دوس نداشتم .. رفتم روز اول مهر زدم تو گوشش ، یه 500 تومنی پاره ی دیگه هم پرت کردم سمت مقنعش و گفتم پولمو نمیخوام گدا خانوم ولی دلم خنک شد .. بعد دستامو فرو کردم تو جیب سارافون آبی مدرسم و رفتم تو صف وایسادم .. مث آیدا که تو دلم موند یه بار واسه خاطر خودم بیاد سمتم ، نه وقتی که کارم داره .. هی گفتم بابا ولش کن به جهنم رفیق میخوای چیکار ؟ کمکش کن در راه خدا و اینا .. دیدم نمیشه حالم خوش نیس اینجوری .. داشت سو استفاده میشد ازم و من ضعیف بودنو دوس نداشتم .. زدم از همه جا بلاکش کردم .. میفهمید ، میدونستم ، لجش میگرفت و می, ...ادامه مطلب

  • تو مرا در میان آغوشت ، میشود حل کنی ، من آسانم ..

  • باید تمام کتاب های شعر را بسوزانم و کتابخانه ها را و تمام ذهن هایی که از "تو" میگویند..  میترسم این همه که حرفت هست کسی بین این همه آدم چشمت بزند...  + خواب دیدم با دمپایی توی دستشویی پریده وسط هال خونه .. فک کنم یه سری کاراش داره به خوابمم نفوذ میکنه که حرصم بده :| و قیافه ی مظلوم و کمی حق به جانبش بعد این کاراشه که آدمو خل میکنه ، حتی تو خواب :| + ف شیشه رو میارم پایین یه نفس بخوری .. ^_^ - چی ؟ :| چیکار کنم ؟ نفس بخورم ؟ :| مجید جان دلبندم ، نفسو میگیرن ، هوا رو میخورن =))))) + اصلا هم خنده نداشت ( قیافه پررویی) - =)))))) یک ربع بعد در رودبار : مامان : بچه ها از ماشین میاین ,مرا تو چشم در راهم ...ادامه مطلب

  • این داستان : غریق رحمت :|

  • مصاحبه ی کاری بود .. محرمم که هست .. پرچم سیاه زده بودن یه گوشه ی سالن .. وارد اتاق مدیر که شد هول شد و گفت "خدا غریق* رحمتشون کنه عزیزتونو " .. و منی که باید جدی میبودم ولی دلم میخواست از توی تمام سلولام خنده بزنه بیرون ..,این داستان ادامه دارد,این داستان واقعیست,این داستان خیانت,این داستان ماست زد بازی,این داستان توئه سوز داره,این داستان ماست نگو تموم میشه,این داستان تو سوز داره,این داستان ماست,این داستان واقعیت دارد,این داستان ماست تموم نمیشه ...ادامه مطلب

  • بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد ؟ .. *

  • جانانم شب ها بنشین ، سرم را بگذار روی پاهایت و بعد شروع کن به سعدی خوانی ، حافظ خوانی و مولوی خوانی .. شروع کن به گفتن داستان های جنید بغدادی و شاه نعمت الله .. اصلا از کهکشان ها بگو ، از ستاره ها .. مگر میشود واژه هایی که تو بگویی را از من گرفت ؟ صدای تو و نگاه من ، پیامبران عشقند .. * بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد ؟ قصه ی عشق مگر بی تو شنیدن دارد ؟ .. ,بی تو این شهر,بی تو آینده ناخوشاینده عشق من,بی تو این تن شکسته,بی تو این دیده کجا میل,بی تو اینجا,بی تو این دنیا,بی تو این دنیا نفس گیره,بی تو این پاییز و بهار,بی تو اینده,بی تو این ثانیه ها ...ادامه مطلب

  • ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم .. *

  •     عید "سعید" من تویی ...     * رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد .. ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم .. ,ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم,ما به قربان تو رفتيم و همانجا مانديم ...ادامه مطلب

  • تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !

  • میدانی جانانم اینکه به مامان میگویم دلم میخواهد پرده های هال خانه مان ، قوری مان ، تمام فنجان ها و قاشق ها و بشقاب هایمان ، حتی کوسن های روی مبلمان و حتی تر مسواک هایمان در خانه ی دوتایی مان گل های ریز صورتی و بنفش داشته باشد تنها به یک جمله برمیگردد .. آن هم همان که به تو گفتم "شبیه گل های پونه میمانی .. خوشبو و مسکن و بی منت " .. دلم میخواهد هر جا را که نگاه میکنم تو را ببینم .. وسط همه ی گل های ریز صورتی و بنفش .. وسط وسط همه ی زندگی ..,شده شبیه تو تموم بی کسیم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها